بی پرده با خودم



باورم نمیشه یک سال و سه ماهه که اینجا چیزی ننوشتم!:)) 
چقدر زود میگذره!

دوسالی که گذشت منو خیلی عوض کرد. یا بهتر بگم من خیلی تغییرا کردم. که ازشون خیلی راضیم، که کاش خیلی زودتر میکردم.

فرزانه ای که ۱۵ ماه پیش اینجا این پست ۱۳ آبان ۹۶ رو نوشت خیلی ساده تر بود، بی تجربه تر، تلخ تر و درمجموع بچه تر.

تو سختیا بیشتر گیر میکرد، تو ناکامیا بیشتر ناله میکرد، خودش رو کمتر میدید، کمتر خودش بود. الان ولی فرزانه ای شده که تو سه روز پشت هم سه تا خبری میشنوه که هر کدوم پرتش میکنن یه گوشه ی رینگ و تا میاد از گیجی دربیاد ضربه ی بعدی حواله ی گوشش میشه، اما بعد ۴۸ ساعت اسپاسم عاطفی و احساسی، میتونه پاشه و بلند شه و وایسه. هرچند جای کبودی زیر چشمشه و صدای زنگ توی گوشش. همین خوبه:)‌

چلنج اکسپتد!
چلنج این یک سال و اندی، رسیدن به این استیت بود. فاصله گرفتن از اون کاراکتر قبلی و همه جانبه تر کردن این کاراکتر و خودم تر شدن و get back in the game. چلنج الان و امسال ولی این نیست. 

.

برای الان کافیه.



باورم نمیشه یک سال و سه ماهه که اینجا چیزی ننوشتم!:)) 
چقدر زود میگذره!

دوسالی که گذشت منو خیلی عوض کرد. یا بهتر بگم من خیلی تغییرا کردم. که ازشون خیلی راضیم، که کاش خیلی زودتر میکردم.

فرزانه ای که ۱۵ ماه پیش اینجا این پست ۱۳ آبان ۹۶ رو نوشت خیلی ساده تر بود، بی تجربه تر، تلخ تر و درمجموع بچه تر.

تو سختیا بیشتر گیر میکرد، تو ناکامیا بیشتر ناله میکرد، خودش رو کمتر میدید، کمتر خودش بود. الان ولی فرزانه ای شده که تو سه روز پشت هم سه تا خبری میشنوه که هر کدوم پرتش میکنن یه گوشه ی رینگ و تا میاد از گیجی دربیاد ضربه ی بعدی حواله ی گوشش میشه، اما بعد ۴۸ ساعت اسپاسم عاطفی و احساسی، میتونه پاشه و بلند شه و وایسه. هرچند جای کبودی زیر چشمشه و صدای زنگ توی گوشش. همین خوبه:)‌

چلنج اکسپتد!
چلنج این یک سال و اندی، رسیدن به این استیت بود. فاصله گرفتن از اون کاراکتر قبلی و همه جانبه تر کردن این کاراکتر و خودم تر شدن و get back in the game. چلنج الان و امسال ولی این نیست. 

.

برای الان کافیه.



آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها